-
خیلی جالبه
جمعه 23 دیماه سال 1390 04:11
چند روزی بود که ندیده بودمش و نه اس ام اسی نه تک زنگی نه.... هیچی دیگه داشتم عملا فراموشش می کردم تا اینکه امروز طبق عادت معمول گوشی رو روشن کردم دیدم اس داده خوشحال اس رو باز کردم ...... نوشته بود : اگه داری یه 500 تومن واسم شارژ بفرست به محض اینکه ببینمت پولش رو بهت می دم داشتم می فرستادم که زد باید رمز رو تعیین...
-
شما هم قبول دارید یا نه؟
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 15:55
من همیشه معتقد بودم اگه به یه نفر هر چقدر بدی کنه یه روز یکی 2 برابر بهت بدی می کنه.... اگه آبروی کسی رو ببری یه نفر بدتر آبروتو می بره...... من همیشه بعد از هر گناهی انتظار مجازاتش رو داشتم حتی وقتی داشتم گناهی انجام می دادم مثلا پولی رو به ناحق از کسی می گرفتم می دونستم باید دوبرابرشو یه وقتی بابت یه چیز دیگه بدم...
-
روزها از پس روزها......
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 15:36
این روزها کارم شده اگه امتحان نداشته باشم تا 2:30 می خوابم بعدش بیدار می شم میشینم پای کامپیوتر تا ساعت 6:30 یا 7 مثل یه مرده ی متحرک یه نگاهی تو آینه می کنم یه دستی به موهام می کشم حتی نمی دونم پف زیر چشام مال چهار پنج ساعت نشستن پای کامپیوتره یا مال خواب فقط می دونم دیگه از خودمم بدم میاد ..... نگاه کردن فیلم...
-
چی شد؟؟؟!!!!
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 05:13
چرا صد نفر دوست دارن و روزی صد بار بهت می گن ولی اونی که تو دوسش داری حتی یه بار هم بهت نمی گه که دوست داره... آره داستان عشق من یه داستان غم انگیزه که هنوزم ادامه داره شاید وصتاش باشم ، ولی دوست دارم تموم بشه اصلا هم برام مهم نیست که آخر قصه چی میشه
-
نه مطمئن نیستم
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 05:06
وقتی داشتم پوشه عکساشو با ناراحتی پاک می کردم وقتی این پیغام رو دیدم: Are you realy want to delete this file? احساس کردم آره یه کسی هم تو این دنیا از حال دلم خبر داره و می دونه دارم با ناراحتی عکساشو پاک می کنم
-
شاید
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 05:03
شاید اونم دلش تنگه ، خودشو با آهنگای عاشقونه آروم می کنه شاید اونم گاهی از خواب می پره و گوشیشو چک می کنه شاید نه، راحت خوابیده گوشیشو گذاشته رو سایلنت که کسی مزاحم خواب قشنگش نشه شاید اونم مثل من وقتی داره با تاکسی رد می شه یه نگاهی به کوچمون می کنه شاید یه لحظه منو ببینه و آروم شه شاید اونم وقتی تو اوج شادیه آرزو می...
-
یادم رفت!!!!!
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 04:59
یادم رفته بودکه از قدیم میگن: از دل برود هر آنکه از دیده برفت با خودم فکر می کردم اگه یه چند روز بی محلش کنم جوابشو ندم باهاش سرد باشم نبینمش دلش واسم تنگ می شه ، اما دیدم اونی که دلش تنگ شد من بودم ...... یادم رفته بود ، که من بیشتر از اون دوسش دارم اونم مثل بقیس یادش میره .... آره فراموش کاره
-
چرا اینجوریه؟؟؟؟؟
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 04:50
یکی به من بگه داریم به چه امیدی زندگی می کنیم؟ یادمه وقتی قرار بود مدل کامپیوترم رو ارتقا بدم به خودم گفتم این دیگه نهایت آرزوهامه اما وقتی بهش رسیدم یه مدت که گذشت کرم اینترنت پر سرعت(adsl) افتاد به جونم که اگه من یه ای دی اس ال بگیرم همه چیم حله و وای که تموم اوقاتم پر می شه اونم گرفتم بعد از یه مدت فهمیدم مدل گوشیم...
-
ناقوس مرگ
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 04:41
زندگیم خیلی سیاهه همش با خودم درگیرم نمی دونم اون چیزی که تو خونم اصلات منه یا اون چیزی که بیرون با دوستامم ؟؟؟؟ یه جور جنگ داخلی دارم با خودم می ترسم پیروز این جنگ منو به نابودی بکشونه..... امروز یه سی دی برداشتم تقریبا مال 2 سال پیشم بود 16 سالم بود داشتم گوش می کردم پر از آهنگای شاد ....... چند دقیقه ای یاد اون...
-
کی گفته....
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 04:34
کی گفته اگه قرار خنده ای در کار باشه باید به یکی دیگه بخندیم..... اصلا این خندیدناس که داره منو نابود می کنه ...بابا کی گفته سر کار گذاشتن یه بدبخت ساده که مثل ما ذهنش پر از چیزای الکی و بدرد نخور نیست جالبه و کیف می ده..... اه حالم از این حالم بهم می خوره یه عده دوست از دشمن بدتر دورتن و می خوان با مسخره کردن اینو...
-
فکر کنم اینجا آخر خطه
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 04:29
دیگه تقریبا همه ی آدما حوصلمو سر می برن حتی عشوه های یه عشق قدیمی هم که یه زمانی منو می خندوند و سر کیف می اورد واسم بی معنی شده....... به همه مشکوکم احساس می کنم همه یه چیزی رو دارن ازم مخفی می کنن همه یه انتظاری دارن یه چیزی می خوان خنده هاشون حوصلمو سر میبره فردا می خوام یه mp3 palyer بخرم و تو مسیر مدرسه آهنگ گوش...